بابای مهربون و همسر نمونه
امشب این متنو نوشتم تا از همسرم که بهترین مرد دنیاست تشکر کنم. بابای یسنا حسابداره و توی یه شرکت خصوصی کار میکنه و 8صبح میره و 6 عصر میاد وخیلی واسه آسایش و آرامش ما تلاش میکنه. پنجشنبه ها که 2میاد خونه ناهار میخوره و کمی استراحت میکنه و تا جمعه آخرشب مارو میبره گردش البته بیشتر روزهای هفته تا از سر کار میاد و میبینه یسنا منو خسته کرده میبرش پارک نزدیک خونه تا به قول خودش من یه کمی تنها بشم وبادی به سرم بخوره و وقتی خونه اس حسابی با هم بازی میکنن (از توپ بازی گرفته تا خاله بازی و قایم موشک و ......) عشق من بمب روحیه و انرزیه وقتی خونه اس فقط شادی مهمون خونمونه. یسنای ما از وقتی به دنیا اومد تا همین الآن شبا خوب نمیخوابه و وسط شبا بیشتر باباش بلند میشه و واسش شیر درست میکنه که من بیدار نشم و اصلا متوجه نمیشم.خلاصه توی همه کارای خونه مخصوصا نگهداری یسنا خیلی به من کمک میکنه. من بهترین*خوش اخلاقترین* مهربونترین* متین ترین و ماه ترین همسر دنیا رو دارم و میپرستمش. *عزیزم من و یسنا عاشقونه دوست داریم و دستای مهربونتو میبوسیم*
پارک ارم
یسنا و باباش
دریاچه مصنوعی چیتگر
پارک آب و آتش
من دارم خوب میشم
سلام دوست جونا. من همه داروهامو البته نه با میل بلکه با کلی نازو ادا خوردمو دیگه دارم کم کم خوب میشم البته بیچاره مامانم این چند روز خیلی اذیت شد. از مامانم و همه شما مامانای گل تشکر میکنم که واسم دعا کردین
یسنا جونم مریض شده ه ه ه ه ه.........
دختر گلم........ عشقم....... نفسم....... ای کاش میشد تموم مریضیت میومد تو جون مامان. فدات بشم از دیروز که بالا میاری و حالت بده مامان خیلی غصه میخوره آخه تو که انقدر شیطونی وقتی همش بی حال رو بالشت بخوابی دل ادم کباب میشه. خدارو شکر که امروز بابات خونه بود وخیلی کمکمون کردراستی 11صبح با باباو بابایی بردیمت دکتر و امپول زدی . مامانای مهربون واسه یسنا جونم دعا کنید زود خوب بشه